آخرین اخبار:
کد خبر : ۴۱۰۳۰۱
۱۱:۱۴

۱۳۹۶/۰۶/۲۹
رحیم آباد رودسر:

گوشه اي از زندگينامه شهيد مسلم اميدوار؛ بابا برمی گردد؟

شهيد مسلم اميدوار دو فرزند پسر بنامهاي علي و محمد بيادگار مانده است كه از هم اكنون از مادرش مي پرسند كه بابا كي مي آيد و مادرش هم مي گويد باباي شما را كه داشت از شرف و ناموس و حيثيت ملت خود پاسداري مي كرد صداميان امريكايي به شاهدت رساندند و از هم اكنون تخم كينه بر عليه آمريكاي ستمگر در دل آنها كاشته مي شود و انشاءالله پس از مدتي فرزندان شهداي انقلاب حساب تمام زورگويان را خواهند رسيد.
نویسنده :
مهرشاد


نویدشاهدگیلان: شهید مسلم اميدوار در سال 1332 در روستاي گلاردشت از توابع بخش رحيم آباد شهرستان رودسر در يك خانواده مذهبي و زحمتكش پا به عرصه حيات نهاد پدر و مادرش با داشتن حدود پنج جريب مزرعه برنج و يك دكان چاي پزش خرج او و سه تا ديگر از خواهر و برادرش را تهيه مي نمود. مسلم در سن هفت سالگي در روستاي گلدشت به دبستان كه در آن زمان سپاهي دانش درس مي گفت گمارده شد و از نظر درس هم شاگرد خوبي بود كلاسها را يكي پس از ديگري مي گذراند و در مواقع بيكاري به پدر و مادرش در سردكان كمك مي كرد و مشتريها از اخلاق خوش او هميشه تعريف مي كردند.
گوشه اي از زندگينامه شهيد مسلم اميدوار؛ بابا كي مي آيد
در فصل تابستان هم به اتفاق يكي ديگر از دوستانش به شغل تره بار فردوسي مي پرداخت تا اينكه در رشته طبيعي به اخذ ديپلم در سال 53 نائل آمد و تا زمانيكه به خدمت سربازي نرفته بود بيكار نماند و در سر كارخانه چاي گلدشت كارگري مي كرد تا اينكه در ارديبهشت سال 56 به خدمت نظام وظيفه فرا خوانده شد و در ضمن قبل از رفتن به خدمت سربازي ازدواج نمودند پس از اتمام خدمت سربازي با اينكه موقعيت خوبي را داشتند و مي توانستند بهترين شغل را داشته باشند لذا از هيچكس خواهش و تمنا و به قول خودمان چاپلوسي نكرد و همچنان به كار و كارگري در سر باغات چاي و كارخانه چاي گلدشت مشغول بود تا اينكه انقلاب شكوهمند اسلامي ايران دودمان منحوس پهلوي و دستگاه طاغوت با سيل خون و فداكاري است حزب اله پيروز شد مسلم اميدوار هم با تائيد فرماندار وقت به سازمان چاي به عنوان ناظر كارخانه معرفي و پس از گذراندن كلاس كارآموزي مشغول به کار شدند و به كار خودشان سخت علاقه داشتند تا اينكه منقضي خدمت 56 جهت مصاف با صداميان دعوت به خدمت مي شود و مسلم هم كه در يكي از كارخانجات چايسازي لاهيجان مشغول به كار بودند بلافاصله خود را به گروهان ژاندارمري شهرستان رودسر معرفي مي نمايند و اعزام مي شوند و پس از طي دوره كارآموزي به همراه لشكر قزوين به جبهه نبرد حق عليه باطل مي شتابند و در جبهه حاجيه سوسنگرد  به نبرد مي پردازند و سرانجام در تاریخ 1360/06/27 بر اثر تركش خمپاره به شكمش شهيد مي شوند.

پس از شهيد شدن به زادگاهش گلدشت پس از تشييع جنازه مفصل به خاك سپرده مي شود و هم اكنون زيارتگاه مردم مي باشد از شهيد مسلم اميدوار دو فرزند پسر بنامهاي علي و محمد بيادگار مانده است كه از هم اكنون از مادرش مي پرسند كه بابا كي مي آيد و مادرش هم مي گويد باباي شما را كه داشت از شرف و ناموس و حيثيت ملت خود پاسداري مي كرد صداميان امريكايي به شاهدت رساندند و از هم اكنون تخم كينه بر عليه آمريكاي ستمگر در دل آنها كاشته مي شود و انشاءالله پس از مدتي فرزندان شهداي انقلاب حساب تمام زورگويان را خواهند رسيد.

يك خاطره از شهيد اميدوار: افرادي كه جهت تحويل گرفتن جنازه به شيراز رفته بودند پزشك معالج شهيد مسلم از آنها مي پرسيد علي كيست آنها مي گويند پسر بزرگ مسلم و پزشك معالج مي گفت كه در آخرين لحظات فقط مي گفت علي ـ محمد ـ الله اكبر ـ علي ـ محمد ـ الله اكبر الله اكبر الله اكبر


گزارش خطا

ارسال نظر
طراحی و تولید: ایران سامانه