سالروز شهادت شهید
در شب قدس، موقع سحر ديدم كه صداي رگباري از گلوله بلند شد و به دنبال آن، از هر طرف صداي مردم مي آيد. به نظرم رسيد، تمام بچه ها را قتل عام كردند ولي چون اين صحنه را ديدم، از حال رفتم و بعد از مدتي متوجه شدم كه پسرم به شهادت رسيده است ولي از اين كه پسرم را در اين انقلاب از دست دادم، خوشحال هستم چون هدف وي جز اسلام و خدا و راه امام چيز ديگر نبود.
نویدشاهدگیلان: شهيد عزيز غلامي در يك خانواده مستضعف به دنيا آمده است. ايشان پس از گذراندن دوره راهنمايي تحصيلي شروع به تشكيل كلاس قرآن و اصول عقايد نمود. وي سعي مي كرد كه هميشه به درس خودش ادامه دهد، ولي چون مي ديد كه پدرش نمي تواند، معاش زندگيش را تامين نمايد، مدرسه را ترك نمود و شروع به كارگري كرد و مدتي كار نمود و بعد خود به عنوان استاد كار در بنايي، مستقل شد. و اين كار را مدتي انجام داده ولي بعد چون فكر مي كرد كه هيچ كاري بهتر از فعاليت كردن براي انقلاب نيست، به صف خادمان انقلاب پيوست.
چهره نورانی شهيد عزيز غلامي
او در همان اوايل انقلاب مردم را جمع مي كرد و براي ايشان صحبت مي نمود و مردم را دعوت به مبارزه و شعار دادن بر عليه رژيم پهلوي مي كرد و اين كار را مدتي با كمك برادران انجام مي داد و حتي در ماه مبارك رمضان مردم را آگاهي مي داد تا از ظلم و ستم رژيم با خبر باشند. در اين زمينه چند مرحله دستگير و توسط مسوولين محلي مورد ضرب و شتم قرار گرفت ولي دست از مبارزه بر نداشت و مبارزه خودش را بيشتر كرد. تا اين كه انقلاب پيروز شد. پس از پيروزي انقلاب، شبانه روز به پاسداري در جاده ها اهتمام مي نمود تا ضد انقلاب، به انقلاب ضربه نزند! بعد از چندي كه كميته انقلاب اسلامي تشكيل مي شود، با خدمت در آن به كمك مردم مستضعف روي مي آورد و پس از مدتي با تشكيل بسيج عضويت در بسيج را پذيرفته فعاليت خودش را بيشتر مي كند! بدين ترتيب اين بسيجي هميشه در مقابل ضد انقلاب مانده و به دفاع از انقلاب مي پردازد.
مادر شهيد : «در شب قدس، موقع سحر ديدم كه صداي رگباري از گلوله بلند شد و به دنبال آن، از هر طرف صداي مردم مي آيد. به نظرم رسيد، تمام بچه ها را قتل عام كردند ولي چون اين صحنه را ديدم، از حال رفتم و بعد از مدتي متوجه شدم كه پسرم به شهادت رسيده است ولي از اين كه پسرم را در اين انقلاب از دست دادم، خوشحال هستم چون هدف وي جز اسلام و خدا و راه امام چيز ديگر نبود.»
مادرش افزود: «تنها خاطره اي كه از وي دارم، اين است كه او هميشه مي آمد و مي گفت: پدر و مادر، من از شما مي خواهم كه اگر روزي به جبهه رفتم، مرا حلال كنيد.» چهره ي ايشان يك روز قبل از شهادت طوري بوده كه حتي براي خانواده نيز جاي سوال بوده است، يعني چهره او نوراني بوده و بعد فهميديم كه علت نوراني بودن چهره او اين بوده كه مي خواست به محبوب خودش برسد.»‌
از ويژگي هاي اخلاقي شهيد اين بود كه ايشان آنقدر در زندگي صبر داشت، كه اگر كسي به او حرف بد مي زد، به او نصيحت شما خوب نيست» حتي برخورد ايشان با خانواده آن قدر خوب بوده كه پدر شهيد، هيچ گاه اخلاق خوبش را فراموش نكرده، ديگران نيز به خاطر همين اخلاق خوبش به او علاقه مند بودند.
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده