مبارزي از سالهاي چهل،
سه‌شنبه, ۰۷ مهر ۱۳۸۸ ساعت ۰۰:۰۰
از كارهاي ديگر او مبارزه عليه انجمن حجتيه و ليبرالها بود چرا كه او معتقد بود بزرگترين انقلاب ، انقلاب فرهنگي است يعني در هم ريختن فرهنگي كه غرب بر ما تحميل نموده است وي همچنين سند اصالت انقلاب را خشم نسبت به سوسيال امپرياليسم و سرمايه داري بين المللي و امريكا مي دانست . پس از پايان دوره مجلس خبرگان مقام دبيري حزب جمهوري اسلامي مشهد را به عهده گرفت و از اين پايگاه حملات مداوم خود را متوجه نفاق حاكم بر بعضي مكان هاي دولتي و ارتجاع كرد و با ضد انقلاب و راحت طلبان به مبارزه سختي پرداخت.


* سيري گذرا بر حيات افتخارآميز روحاني مجاهد شهيد سيد عبدالكريم هاشمي نژاد در آستانه سالگرد شهادتش

در استان مازندران ؛ شهرستان بهشهر در سال 1311.

* پاي درس امام
از 4 سالگي پاي درس عالم بزرگ و مرد خدا آيت الله كوهستاني نشست . شور و شوق و علاقه وافر به يادگيري بيشتر او را به شهر علم و اجتهاد يعني قم كشاند . سپس به مدت 14 سال در محضر حضرت امام خميني (ره) و آيت الله بروجردي تلمذ كرد و با طي مراحل عالي فقهي و اصولي به تهذيب نفس و رشد اخلاق توفيق يافت و آنچنان پله هاي ترقي را به سرعت طي نمود كه مورد تحسين و تشويق اساتيد خود قرار گرفت . او همچنين از محضر استاد مرحوم شيخ علي كاشاني ، فريد الاسلام ، استفاده كرد

• مشهد؛ آوردگاه مبارزه با رژيم طاغوت

در سال 1340 عازم مشهد شد و در آنجا فعاليت هاي سياسي و مبارزاتي خود را گسترده تر كرد. در آنجا جلسه اي با عنوان بحث آزاد داير كرد ولي بعد از گذشت مدتي توسط ساواك تعطيل شد. ايشان روش ديگري را براي مبازه برگزيد و آن اقدام به تأليف كتب مورد نياز قشر جوان بود كه بسيار مؤثر واقع شد كتاب مناظره دكتر و پير اولين قدمي بود كه در اين باب برداشت و در اين كتاب اساس و كليات مسايل اسلامي را مطرح و به سؤالات برانگيخته در اذهان عمومي جامعه به ويژه قشر جوان ، پاسخ داد. اين كتاب هم از ديد ساواك خوش نيامد و از نشر آن جلوگيري شد.

خود در اين باره مي گويد: فعاليت هاي سياسي من قبل از سال 1340 شروع شد و اين فعاليت ها بدين گونه بود كه وقتي به عنوان سخنران در شهرستان ها و جاهاي مختلف به منبر مي رفتم، انتقاداتي از رژيم گذشته داشتم و كراراً شده بود كه مرا به شهرباني احضار مي كردند، تا آنجا كه ممنوع المنبر شدم. اين آغاز فعاليت هاي من بود تا سال 1341 كه نهضت روحانيت تحت رهبري امام آغاز شد.

*اولين دستگيري
در شب پانزدهم خرداد 1342 به علت سخنراني پرشوري كه در تهران ايراد كرد به همراه 40 نفر روحاني ديگر توسط مأموران رژيم دستگير شد . پس از آزادي از زندان به مشهد بازگشت و مبارزه را ادامه داد .

* ماجراي مسجد فيل
در آبان 1343 بنا شد در مسجد فيل مشهد به مدت 10 شب سخنراني كند اما در شب اول كه توأم بود با سخناني بر عليه حكومت و كارهاي غلط رژيم از جمله حمله به لوايح ششگانه شاه و ياد كردن از آن به عنوان يك رفراندوم مسخره آميز و تحميلي و در آخر به استيضاح كشيدن حكومت شاهنشاهي ، ساواك مشهد را سخت به وحشت انداخت تا حدي كه تصميم به دستگيري او مي گيرند اما مردم حاضر در مسجد با تلاش فراوان سعي كردند كه از دستگيري او جلوگيري كرده و او را فراري دهند و به همين خاطر با مأموران درگير شده و دو نفر از مردم نيز به شهادت رسيده و عده اي مجروح مي شوند . اما او از فرار كردن خودداري مي كند و با گروهي از حاضرين دستگير و روانه زندان مي شود . نقل كرده اند كه پس از وقوع حادثه مسجد فيل در مشهد راديو بي بي سي چنين تعبير مي كند كه شيربچه اي در مشهد حادثه مسجد فيل را كه از نوادر حوادث مشهد مي باشد به وجود آورده است.


• مرد خستگي ناپذير
پس از طي دوران زندان و پس از مدتي در مشهد به دور از چشم مأموران به همراه حضرت آيت الله خامنه اي و آقاي واعظ طبسي اتاقي اجاره نموده و با صدور اعلاميه هاي مختلف مردم را به اعتصاب و راهپيمايي تشويق مي كند. اين بود كه ساواك با ر ديگر او را دستگير كرد.

بعد از آن مجددا فعاليت هاي پيگير و مداوم خود را در ادامه راه اسلام ناب، آغاز كرد و با تشكيل جلساتي به سؤال هاي مطرح شده، پاسخ مي گفت.

در طي اين دوران چندين بار به شهرباني احضار و ممنوع المنبر شده و به خاطر همين تضييقات و فشارهاي ديگري كه وجود داشت وظيفه خود را در جهت روشنگري اقشار مختلف جامعه در شهرهاي ديگر پي گرفت و در ايام تبليغ به شهرهايي مانند نيشابور ، شهر ري ، چالوس ، و ... سفر كرد و با سخنراني هاي پرشور خود مردم را بيدار و آگاه مي ساخت.
در اين سفرها مزدوران ساواك سايه به سايه او را تعقيب مي كردند و در واقع بخش مهمي ا زپرونده او را در ساواك، اسناد سفرهاي تبليغي فرهنگي ـ سياسي او تشكيل مي دهد.

* براي هميشه ممنوع المنبر
بار ديگر در سال 1350، پس از ده شب سخنراني در مسجد سيد اصفهان، تحت عنوان «علل عقب ماندگي مسلمين»، تحت تعقيب ساواك قرار گرفت و در شهر شيراز دستگير و به اصفهان منتقل و در آنجا زنداني گرديد و همان جا ممنوع المنبر شدنش را براي هميشه و در همه جا به وي ابلاغ كردند.

* دو سال زنداني براي يك سخنراني
بعد از يورش سوم مأموران رژيم به مدرسه فيضيه و ضرب و شتم طلاب و دستگيري و زنداني كردن تعدادي از آنها، وي علي رغم ممنوع المنبر بودن در مراسم روضه خواني كه در منزل خود به مناسبت ايام فاطميه برگزار بود، سخنراني كرد و با يادآوري زندگاني يكايك امامان معصوم ، متذكر شد كه همه ايشان با خلفاي وقت مبارزه مي كردند و با اشاره به اوضاع فيضه و جو اختناق و ديكتاتوري حاكم، اين دو را به يكديگر ربط داده و با تشريح مورد ضرب و شتم قرار گرفتن طلاب، شور و احساس شديدي را به حاضران بخشيد تا جايي كه در پايان سخنراني جمعيت عزادار به خيابان ريخته و ضمن راهپيمايي، شعارهاي تندي عليه دستگاه حاكمه سر دادند. سه روز بعد در ساعت 11 شب مأموران ساواك به منزل ايشان يورش برده و او را در حياط منزل دستگير كردند. او به و سال زندان محكوم شد.

* زندان ، آوردگاهي ديگر
در مدت دو سالي كه در زندان به سر برد از يك سو ، رنج و مزاحمت هاي مأموران زندان را كه نسبت به وي سختگيري شديدي مي كردند ، تحمل مي كرد و از سوي ديگر ، با ماركسيست ها و منافقين به بحث و گفتگو مي پرداخت و البته در مقابل موضع قاطعانه و منطقي وي ، آنها هميشه محكوم مي شدند و به گونه هاي مختلف ايشان را مورد اذيت و آزار قرار مي دادند.

* روشني چشم امام (ره)
پس از آزادي از زندان به مشهد بازگشت و مثلث مبارزاتي را با مقام معظم رهبري حضرت آيت الله
خامنه اي و آيت الله واعظ طبسي تكميل كرد و آن قدر در اين عرصه كوشا و فعال بود كه حضرت امام (قدس سره ) در نامه اي خطاب به ايشان فرموده بودند :
" من چشمم به افرادي مانند شماها روشن است . "

*اولين ترور توسط ساواك
در سال 1357 ، ساواك با پرتاب مواد منفجره به داخل منزل وي قصد داشت او را به شهادت برساند ، كه خوشبختانه ايشان در منزل نبود .
پس از ورود امام ( قدس سره ) به ايران به محضر ايشان شرفياب شد و دستورهاي لازم را دريافت كرد .

* اولين گروه امداد امام خميني (ره) قبل از انقلاب
25 شهريور 1357 در جنوب خراسان به مركزيت طبس زمين لرزه اي به شدت 7/7 در مقياس ريشتر روي داد كه تلفات تقريبي آن را 25 هزار تن گزارش كردند . پس از وقوع اين زلزله خانمان سوز ، شهيد هاشمي نژاد به همراه آيت الله خامنه اي و آيت الله واعظ طبسي با عزيمت به طبس ، اولين گروه امداد را تحت نام « امام خميني» به وجود آوردند و به كمك مصدومين و خسارت ديدگان اين حادثه شتافتند . وي در چهلم كشته شدگان طبس عليه رژيم شاهنشاهي سخنراني نموده و جوي را عليه رژيم به وجود آورد كه در پي آن تظاهرات عظيمي به راه افتاد .
هنگام اوج گيري قيام مردمي و اعلام حكومت نظامي توسط رژيم ، با تماس هاي مكرر ، از امام ( قدس سره ) كسب تكليف مي كرد.

* در اسناد ساواك
در يكي از گزارش هاي ساواك كه در پي مي ايد ميزان شجاعت و صراحت شهيد هاشمي نژاد آشكار است

گزارش اطلاعات داخلي
از ساعت 30/20 الي 30/21 ليله 10/3/42 آقاي هاشمي نژاد واعظ در مسجد مروي با وجودي كه قبلا به وي و باني مجلس آقاي نظام زاده ( رئيس صنف خياط ) تذكرات لازم داده شده بود معهذا نسبت به دولت حمله نموده و اظهار داشت: " ما امنيت نداريم . نسبت به كار يهودي ها و بهائيها رسيدگي نمي كنند. مأموران دولت عده آي از طلاب را كشته و مضروب كرده آند ولي دستگاه دادگستري مي گويد ما آنها را نمي شناسيم درست است زيرا مأمور خودشان هستند . چرا دولت نمي رود تا دولت ديگر كه به درد مردم برسد جاي او را بگيرد؟ دستگاه ظالم يزيد هم زياد خودمختاري كرد ولي يك روز سرنگون شد چرا تيشه به ريشه اسلام مي زنيد ؟ چهار مجله مذهبي قم را سانسور و تعطيل نموده ايد ؟ ما روحانيون از هيچ چيز نمي ترسيم و حاضريم در اين راه جان خود را فدا كنيم."
گيرندگان رياست ساواك تهران جهت اطلاع 10183


شهيد هاشمي نژاد در خطابه هاي خود مسائل تربيتي را به وضوح با مردم در ميان مي گذاشته و از آنها مي خواسته است كه مراقب جوانان خود باشند. وي راهنماي جوانان جامعه به انقلاب بوده است در يكي از اسناد ساواك آمده است.

به 312 تاريخ 68/51
از 20 ه 12 شماره 1215567/20 ه. 12
موضوع سيد عبدالكريم هاشمي نژاد
نامبرده بالا حدود ساعت 13 روز 25/7/51 در مسجد صادقيه به منبر رفت و درباره وظيفه نسل جوان صحبت كرد و گفت " جوانان ما بايد راهي را كه مردم آزاديخواه مي ر فتند بروند چند شب پيش كتاب مرحوم گاندي را مطالعه مي كردم او گفته است علت موفقيت من در كوتاه كردن دست استعمار اين بود كه از حضرت امام حسين (ع) سرمشق گرفتم و در نتيجه پيروز شدم . او كه يك نفر هندو بود معني آزادي را درك كرد، اي پدر و مادرها شما در تربيت فرزندانتان مسئوليت فوق العاده اي داريد: و در پايان ذكر مصيبت نمود و در ساعت 14 به گفتار خود خاتمه داد.

* فعاليتهاي شهيد پس از پيروزي انقلاب
پس از پيروزي انقلاب اسلامي به عنوان نماينده مردم مازندران در مجلس خبرگان قانون اساسي انتخاب شد و در تدوين قانون اساسي و بخصوص در جهت تثبيت اصل ولايت فقيه زحمات فراواني كشيد.
از جمله اقدامات او افشاي حركتهاي مخالف با انقلاب – منافقين ، ليبرالها ، ملي گرايان و بني صدر – بود كه ناشي از هوش سرشار و درك سياسي و آينده نگري او بود كه زودتر از ديگران آنان را شناخت.

* مبارزه با انجمن حجتيه و ليبرالها
از كارهاي ديگر او مبارزه عليه انجمن حجتيه و ليبرالها بود چرا كه او معتقد بود بزرگترين انقلاب ، انقلاب فرهنگي است يعني در هم ريختن فرهنگي كه غرب بر ما تحميل نموده است وي همچنين سند اصالت انقلاب را خشم نسبت به سوسيال امپرياليسم و سرمايه داري بين المللي و امريكا مي دانست . پس از پايان دوره مجلس خبرگان مقام دبيري حزب جمهوري اسلامي مشهد را به عهده گرفت و از اين پايگاه حملات مداوم خود را متوجه نفاق حاكم بر بعضي مكان هاي دولتي و ارتجاع كرد و با ضد انقلاب و راحت طلبان به مبارزه سختي پرداخت.

* درلباس سربازي
با شروع جنگ تحميلي در جبهه هاي غرب و جنوب حضور يافت و با سخنراني ةاي پرشور خود در بالا بردن روحيه رزمندگان نقش به سزايي ايفا كرد . در يكي از دفعاتي كه عازم جبهه بود وارد دزفول شد لباس رزم پوشيد و به خط مقدم رفت و در آنجا متوجه كارشكني هاي بني صدر در امور جبهه و جنگ گرديد.

* دغدغه فلسطين
شهيد مسأله فلسطين را مسأله ايران مي دانست و ميفرمود " اگر ملت يك گلوله داشته باشد، همان را به سينه اسرائيل رها مي كند " در دومين سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي در بهمن ماه 1359 در رأس هيأتي تبليغي عازم ژاپن گرديد. در آنجا در يك مصاحبه مطبوعاتي شركت جست و نسبت به قضيه فلسطين تأكيد بسيار ورزيد.

* علاقه به امام
وي به امام عشق مي ورزيد و مي گفت در طول چند سالي كه افتخار شاگردي ايشان را داشتم، قهراً و سريعاً جذب خط امام شدم و قاطعانه در راه آن حركت كردم انگيزه براي وارد شدن به مسايل سياسي نيز انجام وظيفه اسلامي بود" و در جاي ديگري مي گويد: " اگر از اما و روحانيت قطع شويم بدانيد كه از اسلام قطع شده ايم"

* اهميت شهدا
او براي شهادت و شهد ا اهميت فوق العاده اي قائل بود و در اين باره مي فرمود: شهيد با شهادت خودش تازه متولد مي شود و نمي ميرد.
به خانواده هاي شهدا مي گفت : " اگر ضربان قلب امام امت و تپندگي قلب ايشان ادامه دارد و فرياد مي زند و رهبري مي كند مرهون فداكاري فرزندان شماست"
خود او در مكتب عشق پرورده شده بود و مرگ را جلوه ذات خدا مي دانست و هميشه در انتظار شهادت بود.

* سجاياي اخلاقي واجتماعي
از نظر اخلاقي نيز فردي شجاع بود سخنراني ةاي پرمايه و گرم و گيرا داشت و صريح و بي محابا صحبت ميكرد . تواضع و شكسته نفسي از خصوصيات ديگر ايشان بود درك و هوش سياسي و قدرت آينده نگري شهيد زبانزد خاص و عام بود.

* اهل معنا
در بعد اجتماعي نيز زندگي متوسطي داشت و با مردم مهربان بود. مردم نيز او را دوست مي داشتند. وي اهل ذكر و دعا و مناجات بود و به فرموده مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي «اهل معنا» بود. منافقين در مقابله با انقلاب اسلامي به حربه هاي گوناگون متوسل شده و نهايتا به ترور شخصيت هاي انقلاب رو آوردند تا به خيال واهي خود انقلاب را دچار شكست و ناكامي كنند، اما نمي پنداشتند كه راه و روح اين شخصيت ها همچنان باقي مي ماند.

* خطر بزرگ براي منافقين
وي پشتوانه محكمي براي انقلاب بود و به فرموده مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي: «با وزنه اجتماعي اي كه ايشان داشت، براي منافقين خطري بزرگ و براي جمهوري اسلامي سرمايه با ارزشي محسوب مي شد و اين از ديد نفاق دور نمانده بود».

* رسيدن به آرزوي ديرين
در هفتم مهر 1360، در پايان كلاس درس، منافقي كه قبلا به سبب داشتن موارد انحرافي از حزب اخراج شده بود ، با نارنجك به ايشان حمله كرد و او را به شهادت رساند. او كه ارادت خاصي به حضرت جوادالائمه داشت، در روز شهادت آن بزرگوار هدف كينه منافقين كوردل قرار گرفت و دعوت حق را لبيك گفت و محل حزب جمهوري اسلامي را به خون خود رنگين كرد.
جنازه تكه تكه شده اين شهيد عالي مقام در فرداي آن روز برفراز دست هاي مردم عزادار مشهد، تشييع و در حرم مطهر علي ابن موسي الرضا عليه السلام به خاك سپرده شد.

* پيام امام
امام خميني (قدس سره ) در رثاي اين عام فرزانه فرمودند:
«در روز شهادت امام جواد عليه السلام يكي از فرزندان آن خانواده به شهادت رسيد. شهيد هاشمي نژاد كه من از نزديك با آو آشنا بودم و خصال و تعهد آن شهيد را لمس كرده بودم و مراتب فضل و مجاهدت آن بر اشخاصي كه او را مي شناسند پوشيده نيست، امروز در روز شهادت آن سلف صالح و متعهد از دست ما گرفته شد. ما در عين حال كه از شهادت چنين جوانمردي فاضل، عالم و مجاهد متأثر هستيم، لكن از آن جا كه هر يك از اين شخصيت ها از دست ما برود براي اسلام كمك و براي مخالفين اسلام لعن نفرت و دليل ضعف آنهاست».
صحيفه نور ، جلد 15
چاپ اول ، ص 167، 7/7/1360

* از زبان بار ديرين
فرمايش مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي در وصف شهيد هاشمي نژاد.
«از لحاظ شخصي فرد متواضعي بود. انسان شجاعي بود. خوش فكر و خوش قريحه بود. زحمت كشيده و درس خوانده بود. بي طمع و بدون چشم داشت به مال و مقام كار مي كرد و به كار علاقه داشت. صداقت و اخلاص و وفاي او را همه مي دانند. او يك شخصيت از همه نظر ممتاز بود».

* تأليفات
شهيد از خود آثار قلمي بسيار سودندي به جاي گذاشته است كه عبارتند از: 1ـ مناظره دكتر و پير 2ـ درسي كه حسين عليه السلام به انسان ها آموخت 3ـ تقريرات اصول به زبان عربي 4ـ كتاب هستي بخش كه در 2 جلد به چاپ رسيده است 5ـ مسايل عصر ما 6ـ قرآن و كتاب هاي ديگر آسماني 7ت مشكلات مذهبي روز 8ـ راه سوم بين كمونيزم و سرمايه داري 9ـ ولايت فقيه 10ـ زهرا، مكتب مقاومت 11ـ پاسخ به مشكلات جوانان

منبع: مركز اسناد انقلاب اسلامي
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده