شهید " عبدالحمید عنبرسر" در سال ۱۳۵۵ با شور و اشتیاقی فراوان ، شروع به یادگیری کاراته نمود که تقریباً تا حدود یکسال و نیم به طول انجامید و همگام با رشد جسمی باشرکت در جلسات تزکیه نفس و تعلیم قرآن و نهج البلاغه در مسجد جامع و مسجد انصاری به تقویت روح خویش نیز پرداخت ودر این زمینه با همکاری دوستانش چندین جلسه برای رشد و تهذیب نفس تشکیل داد. زندگی این شهید گرانقدر را در نوید شاهد خوزستان بخوانید.با ما همراه باشید

به گزارش نویدشاهدخوزستان، "شهید عبدالحمید عنبرسر" بيستم دي 1338 ، در شهرستان دزفول ديده به جهان گشود. پدرش غلام، كارگر بود و مادرش طاهره نام داشت.

دوران تحصیل

حمید در سن ۷سالگی به مدرسة ابتدائی راه یافت و تا پايان دوره متوسطه در رشته رياضي درس خواند و ديپلم گرفت . به گفته مادرش، بسیار باهوش بود۰ به علت فقر مالی خانواده، مجبور بود که در سنین بالاتر به کار بپردازد تا بتواند قسمتی از مخارج خانواده اش را فراهم کند۰

تشکیل جلسه قرآن

به کمک چند تن از  دوستانش از جمله شهید" عبدالحسن ایزدیان" جلسه نورانی قرائت قرآن را درمسجد صعصعه تشکیل داد و در سایه این جلسات به تبیین مسائل مذهبی وترغیب نوجوانان وجوانان به مطالعه می پرداخت. علاقه وافر ایشان به مطالعه به حدی رسیده بود که علاوه بر مشترک شدن با مجلات پیام شادی و مکتب اسلام، با حوزه هایی که در آن زمان کتابهای مذهبی رایگان پخش می کردند ارتباطی دائمی داشت۰

مبارزات سیاسی

حدوداً از سن چهارده سالگی بود که حمید مبارزه خود را با رژیم سفاک پهلوی آغاز کرد. و مرتباً نشریاتی از قم و تهران دریافت می کرد و در اختیار انقلابیون قرار می داد. ایشان شرکت مستمر و همیشگی خود را در تمامی جریانات انقلاب نشان داد بطوریکه بارها تا مرز دستگیری پیش رفته بود۰ در سال ۵۷ که قرار بود مدارس تعطیل شوند، در دبیرستان امام خمینی نقش بسزائی را دراین رابطه ایفا نمود۰

 پیکار بادشمن بیرونی و درونی

در سال ۱۳۵۵ با شور و اشتیاقی فراوان ، شروع به یادگیری کاراته نمود که تقریباً تا حدود یکسال و نیم به طول انجامید و همگام با رشد جسمی باشرکت در جلسات تزکیه نفس و تعلیم قرآن و نهج البلاغه در مسجد جامع و مسجد انصاری به تقویت روح خویش نیز پرداخت ودر این زمینه با همکاری دوستانش چندین جلسه برای رشد و تهذیب نفس تشکیل داد.

ایشان با این کار می خواست علاوه بر آمادگی برای مبارزه در صحنه پیکار با دشمن بیرونی، در نبرد با عدو درونی در صحنه پیکار با نفس در حضور پروردگار نیز که به گفته رسول مهربانی ها حضرت محمد(ص) جهاد اکبر نام دارد آماده باشد  

جانبازی

بعد از پیروزی انقلاب، ابتدا به عضویت کمیته انقلاب اسلامی درآمد و سپس همگام با تشکیل سپاه  وارد این ارگان انقلابی شد.بعد از اتمام آموزش در سپاه، به همراه گروهی از برادران به نوار مرزی اعزام شد و بعداز چند ماه خدمت در آنجا به زادگاهش دزفول بازگشت.در سال ۵۹ به همراه گروهی از پاسداران به کردستان اعزام گردید و در یک درگیری با عوامل ضد انقلاب که منجر به شهادت برادر پاسدار "عبدالمحمد فعال" گردید زخمی گردید وبه دلیل اینکه  تیر به سرش اصابت کرده بودجهت مداوا  به تهران منتقل شد.

شهادت

زمان بازگشت "شهید حمید"  از تهران ،  چند روزی بود که از جنگ تحمیلی می گذشت وایشان  بلافاصله بعد از رسیدن و با اصرار زیاد به جبهه اعزام شد. ایشان  با شناسائی دقیق، راه نفوذ به درون دشمن را در منطقه صالح مشطط (جبهه شهدا) پیدا کرده و به همراهی جمعی از رزمندگان  در یک عملیات چریکی توانست دهکده صالح مشطط را آزاد کرده و مقداری از نیروهای دشمن را نیز به هلاکت برساند و از آن تاریخ به بعد ایشان ، فرمانده جبهه مشطط گردید و حدود یک سال مداوم در آنجا خدمت کرد.

سرانجام پنجم مهر 1360 در شب جمعه ای که برای شناسائی دشمن به مواضع دشمن نزدیک شده بود مورد شناسائی دشمن قرار گرفته و بوسیله خمپاره دشمن از ناحیه سر مجروح شده و در حال انتقال به تهران، به لقاءالله پیوست.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده