شهید «علیرضا صادقی» در قسمت دوم وصیت نامه اش آورده است: ای پدر عزیز صبور من از تو می خواهم در هر زمینه که می توانی به اسلام خدمت کنی، مبادا در این راه لحظه درنگ کنید.
مبادا لحظه از خدمت به اسلام غفلت کنید

به گزارش نوید شاهد شهرستان های استان تهران، شهید علیرضا صادقی، یادگار «علی اکبر» و «کبری» یازدهم آذر ماه 1346 در محله صفاییه از توابع شهرستان ری به دنیا آمد. ایشان تا پایان دوره متوسطه در رشته انسانی درس خواند و دیپلم گرفت و سپس به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. این شهید گرانقدر در بیست و هفتم بهمن ماه 1364 با سمت آر پی جی زن در فاو عراق بر اثر مصدومیت شیمیایی و اصابت ترکش خمپاره به صورت، شکم و کتف به شهادت رسید. مزار وی در بهشت زهرای شهرستان تهران قرار دارد.

لازم به ذکر است برادر دیگر علیرضا که محمدرضا نام داشت نیز به درجه رفیع شهادت نایل شده است.

متن وصیت نامه شهید

در صف مجاهدان خدا باشید

پس امت حزب الله از آمدن فرزندانشان به جبهه جلوگیری نکنید و به بهانه های گوناگون و هر بهانه ای دارید کنار گذارید و به صف مجاهدان خدا بپیوندید در این زمان دیگر فرزندان شما جوانان شما پیران شما به فکر پول جمع کردن عیش و نوش و خوش گذرانی کردن نیستند و فکر نجات دین خود و حفظ ناموس خود کشور خود بدست آورد رضای خداوند هستند اگر شده است.

از عاشقان راه خدا درس شجاعت بیاموزید

حتی به مدت یک روز بیایید و در جمع برادران رزمنده تا از این عاشقان درس شجاعت شهادت عاشقی محبت صفا مهربانی عبادت بگیرد و بروید به دیار خودتان دیگر بگوید که در جبهه ها چه می گذرد تا باشد انشاالله این صفات در بین تمام جهانیان گسترش پیدا کنند و درنتیجه یک امت واحد یکپارچه مسلمان متعهد استوار با اخلاق نیکو درست کنیم که مورد پسند آقا حجت ابن الحسن باشد و خداوند همه نظر لطفی کند و ظهور آن آقا را نزدیک کند.

جبهه عاشقان حسین را میطلبد

ما در این جبهه ها پیر مردانی همچون حبیب بن مظاهر ها جوانانی چون منزله نوجوانی همچون قاسم دلاورانی همچون علی اکبر و ابوالفضل که از همه هستی خود گذشته اند و به دیار عاشقان آمده اند در صورتی که همه این برادران زندگی دارند زن و بچه دارند کار دارند قرض دارند یا تازه داماد هستند ولی به عشق حسین و عشق خداوند از همه چیز خود دست کشیده اند و روی به این دیار عاشقان کرده اند.

ما در آزمون الهی قرار گرفته ایم

پس ای امت حزب الله ای دوستان همسایگان آشنایان و فامیل به ندای «هل من ناصر ینصرونی» امام امت این پیر جماران پاسخ دهید و به جبهه بیاید تا زودتر کار تمام شود نکند خدای نکرده زبانم لال همچون مردم کوفه به ندای امام حسین جواب ندادند و عرصه میدان را خالی کردن ما همچنین کنیم ما در ورطه امتحان هستیم امید است که همه ما انشاالله از این امتحان پیروزمندانه خارج شویم.

پدر و مادر عزیزم:

پس ای پد رو مادر من اگر خداوند نظر لطفی کرد به من گناهکار توفیق شهادت نصیب می شد نباشد که در حضور مردم گریه کنی که دشمنان خوشحال شوند، از ندای مادرم می خواهم هچون زینب صبور باشی و همچون پیام تمام شهدا را به گوش جهانیان برسانید و اما ای پدر عزیز صبور من از تو نیز می خواهم که مانند دیگر پدران شهدا صبر را پیشه خود کنی و در هر زمینه که می توانی به اسلام خدمت کنی، مبادا در این راه لحظه درنگ کنید.

برادرانم محمد رضا حمیدرضا سلیمان حسین مریم محسن و دوستانم نادر محمود داود علیرضا محمد رضا گوگونانی، سلاح من را نگذارید به زمین بخورد و در پایان همانطور که حدیث حضرت محمد (ص) هست می گوید: اللهم لا تکونی الی نفسک طرفط عین ابدا. خداوندا لحظه مرا به خودم وامگذار حتی به اندازه یک چشم به هم زدن.

از مادر پدرم و دوستان و آشنایان می خواهم چنانچه بدی از من دیده اند به گل روی حسین (ع) حلال کنند و از آن کسانی که چه دوست چه آشنا و چه فامیل هنوز از خواب خرگوشی بیدار نشده اند می خواهم در تشییع جنازه من شرکت نکنند. و السلام.

التماس دعا دارم از همه شما.

می روم مادر که اینک کربلا می خواندم *** از دیار دور یاری آشنا می خواندم

مهلتی نیست مادر الوداع *** چون که بی چون چرا می خواندم

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی حتی کنار مهدی خمینی را نگهدار/ علیرضا صادقی


منبع: مرکز اسناد اداره کل بنیاد شهید شهرستان های استان تهران

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده