نگاهی به زندگی شهید "محمود اسماعیلی بمنيری"
شهید اسماعیلی مرحله نهائی تکامل انسان را همراه با شهادت و مرگ آگاهانه می دانست. معتقد بود که آخرین مرحله رسیدن به خدا داشتن شهامت و فیض شهادت است. او سرانجام به این مرحله رسید .

به گزارش نوید شاهد تهران بزرگ؛ شهید محمــود اســماعيلی بمنيری، بیســت و هشتم خرداد 1342، در شهرستان تهران چشم بــه جهان گشــود. پدرش حبیب الله و مــادرش کوکب نام داشــت. تا پایان دوره متوســطه در رشــته ریاضی درس خوانــد و دیپلم گرفت. ســال 1359 ازدواج کرد و صاحب یک دختر شــد. به عنوان پاســدار در جبهه حضــور یافت. دوازدهم مرداد 1362 ، در پیرانشــهر بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شــهادت رسید. مزار او در بهشت زهرای زادگاهش واقع است.

شهید اسماعیلی در شمیران دیده به جهان گشود . پدرش باغبانی ساده بود که در امر پرورش گیاهان و باروری آنها فعالیت می کرد. او در خانواده ای رشد می یافت، که از لحاظ مادی در استضعاف، ولی از نظر صفا و صمیمیت و زندگی سالم در کانون گرم خانوادگی، هیچ مشکلی نداشتند. از آنجائیکه این محیط محبت همراه با روحیه مذهبی بود، لذا وی از همان ابتدای زندگی به یادگیری مسائل و واجبات شرعی علاقه مند شد . در سنین بالاتر ، با شرکت در مجامع مذهبی از قبیل مسجد و غیره به شناخت بیشتر اسلام دست می یافت.

باغبانی با پدر

تحصیلات را با همه سختی های مالی با موفقیت پشت سر نهاد و در ساعات فراغت به یاری پدر در امر باغبانی می پرداخت. فردی دلسوز به حال جامعه بود، اغلب کسانیکه او را می شناختند از اخلاق حسنه وی به نیکی یاد می کنند. باشروع حرکت رهائی بخش ملت مسلمان و قهرمان ایران که به رهبری حضرت امام خمینی صورت گرفت و قدرت های شیطانی را متوجه قدرت عظیم اسلام ساخت. او با توجه به زمینه مذهبی و آگاهی از فقر و تنگدستی که از حاکمیت نظام جور استثمار ناشی می شد، داشت، به طور فعال در این حرکت شرکت جست و درحد توان برای پیروزی اسلام تلاش و کوشش به عمل آورد.

با پیروزی انقلاب و حاکمیت نظام جمهوری اسلامی ایران و با تشکیل ارتش بیست میلیونی به بسیج مستضعفین پیوست و به آموختن فنون نظامی پرداخت . پس از اخذ دیپلم، تصمیم گرفت به سنت الهی گردن نهد و به دنبال آن با همسر دلخواه ازدواج نمود. ثمره این ازدواج دختری بود که نامش را زینب نهادند.

عشق به عبادت

برای گذراندن خدمت مقدس سربازی وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد. پس از مدتی با توجه به محیط آنجا تصمیم گرفت، به صورت یک عضو رسمی در سپاه مشغول شود. تکیه او در به جا آوردن نماز را می توان از خصیصه های جدا نشدنی وی نام برد. بطوریکه حدیثی را در این رابطه در حافظه خود جای داده بود و به همه گوشزد می نمود. این مسئله در وصیت نامه ایشان کاملا مشهود است. سفارش دیگر او به دیگران قدر دانی از وجود مبارک امام امت بود و پیروی از دستورات ایشان که باعث رشد و تعالی و رهائی از وابستگی مادی می شود.

حضور لشگریان بعثی در خاک مقدس جمهوری اسلامی و سکوت مرگبار مجامع بین المللی ، او را برآن داشت تا برای دفاع مقدس به یاری دیگر رزمندگان قدرتمند اسلام بپیوندد و از کیان انقلاب که از خون هزاران شهید بارور شده بود پاسداری کند. به همین سبب در سال 60 عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل شد و مدت طولانی در دارخوین و دیگر خط های مقدم با مزدوران بعثی به نبرد برخواست؛ در قسمتهای مختلفی از قبیل پدافند و آرپی چی زن به فعالیت مشغول بود.

او مرحله نهائی تکامل انسان را همراه با شهادت و مرگ آگاهانه می دانست. معتقد بود که آخرین مرحله رسیدن به خدا داشتن شهامت و فیض شهادت است. او سرانجام به این مرحله رسید و به فیض عظمی شهادت دست یافت. در تاریخ دوازدهم مرداد 1362، پیکر مقدسش بر دشت تفت تیره غرب برای آزادی ، انقلاب و اسلام جان بجان آفرین تسلیم کرد.

منبع: مرکز اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران تهران بزرگ

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده