شهید دی ماه
سه‌شنبه, ۰۴ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۷:۵۵
سید علیرضا حسيني­ نسب ­شوركي سوم مرداد 1346، در شهرستان شميرانات به دنيا آمد. به عنوان پاسدار وظيفه در جبهه حضور يافت. چهارم دي 1365، با سمت تخريب‌چي در خرمشهر بر اثر اصابت تركش به سر، شهيد شد.
فرازی از زندگینامه و وصیت نامه شهید سیدعلیرضا حسيني­ نسب­ شوركي + دستنوشته شهید

به گزارش «نوید شاهد یزد»؛ شهید حسینی نسب در سومین روزه ماه مرداد 1346 در خانواده ایی سادات به دنیا آمد به رسم احترام  او را به نام جدش علی رضا نام نهادند علی رضا دوران کودکی را با رفتاری شایسته تر از آنچه بایسته او بود ودر محیطی مملو از عشق به جده اش زهرا (س)طی کرد عطوفت ومهربانی او نسبت به دوستان و اطرافیان بهترین خاطره ایی است که برای آشنایان به یادگار مانده است و هیچ کس به یاد نداشت که به درخواست کسی جواب رد بدهد او با وجود کمی سن فقر خانواده را به خوبی حس می کرد و هیچ وقت فزون برتوان مالی والدین درخواست نمی کرد و زمانی که توان جسمی اش اجازه یاری وکمک می داد به پدر در کار کشاورزی و به مادر در خانه کمک می کرد شهید با استعداد درخشانش دوران ابتدایی را با موفقیت گذراند و به دوره راهنمایی رسید ولی درر دوره راهنمایی به دلیل فقر مالی  وتامین معاش درس را رها وشروع به کار کردن شد او در شغل بنایی ،کشاورزی ،دامپروری ،زیلو بافی ،قصابی شهرت پیدا کرد وشغلی را که پیشه گرفت قصابی بود بعد از این که دوره سربازی وی که با جنگ ایران وعراق  همراه بود او آغوش باز و ابراز این که انقلاب بر گردن ما حق دارد و وظیفه ما نگهبانی آن است به جبهه رفت شهید سه نوبت به جبهه رفت وبرای بار چهارم در حالی که برای اعزام مجدد آماده می شد سر از پا نمی شناخت با شادی تعجب انگیزی وارد خانه شد وعکسی را به مادرش داد وگفت مادر این آخرین عکس من است و بعد از شهادتم آن را به سپاه بدهید  چون مادر از حرفش ناراحت شد شروع به پای کوبی کردن کرد وابراز شادی کرد تا مباد مادر ناراحت بماند شهید حسینی نسب به جبهه رفت ودر عملیات کربلای 4در تاریخ 4/10/1365 براثر اصابت ترکش بمب به پشت  گردنش در خرمشهر به فیض شهاد ت رسید

فرازی از زندگینامه و وصیت نامه شهید سیدعلیرضا حسيني­ نسب­ شوركي + دستنوشته شهید


وصيت نامه شهيد :

فرازی از زندگینامه و وصیت نامه شهید سیدعلیرضا حسيني­ نسب­ شوركي + دستنوشته شهید  فرازی از زندگینامه و وصیت نامه شهید سیدعلیرضا حسيني­ نسب­ شوركي + دستنوشته شهید



به نام خدا، به نام او كه چگونه زيستن و چگونه مردن را به من آموخت. به نام او كه پشتوانه معظم شهدا و پاسدار حريم خون آنهاست.
از هنگامي كه به دنيا آمده ام و خويش را شناخته ام، هستي ام را و زندگي خويش را وقف در راه تو اي كريم و اي رحيم كرده ام پس امروز نيز كه به سوي جبهه روانم تو مرا راهنمايي كن كه چگونه مردن را نيز بياموزم و خود پشتوانه راهم باش. اي مردم چگونه با شما سخن بگويم كه براستي متأثرم، زيرا بدان صورت كه خداي بر من تكليف كرده بود نتوانستم خدمت كنم ولي اميدوارم كه قدم ذاردنم به جبهه ( اگر خدا خواست ) خدمتي باشد به شما مردم شهيدپرور و عاشق انقلاب و اسلام.

فرازی از زندگینامه و وصیت نامه شهید سیدعلیرضا حسيني­ نسب­ شوركي + دستنوشته شهید

مردم ! چون حضرت علي ( ع ) جدم مي باشد، چون او بر شما وصيت مي كنم و شما را به تقوي فرا مي خوانم كه تقوا را نصب العين خويش قرار دهيد و امام اين بزرگ بت شكن زمان را ياري كنيد و لحظه اي نگذاريد كه قلب امام ناراحت باشد و پشتوانه پرعظمت وي باشيد كه خدا پشتوانه شماست.

پدرم ! اي كه نامت زيور كلامم مي باشد، چگونه لطفهايت را بگذارم و بروم و خدمتي به شما نكرده باشم ، انشاالله كه با شهادت فرزندت در جلوي انبياء و اولياء خدا روسفيد باشي. پدرم ! مرا با آنكه خدمتي به شما نكرده ام و اميد آينده ات بوده ام از لطف خويش ببخش.
مادرم ! اي غمگسار شبهاي تارم، اي كه مرا با زحماتي طاقت فرسا بزرگ كرده اي، اي كه هنگام ناراحتي ناراحت و در وقت شادي با من شاد بودي. هنگام آن رسيده است كه وداع گوئيم و خويش را به سوي هدفي كه عاقبت همه ما به آن هدف است رهسپار شويم. مادرم ! هنگامي كه نامت را بر زبان مي آورم ناخودآگاه گريه مرا فرا مي گيرد و خود را در برابر زحماتت كوچك مي دانم ولي به بزرگي خودت مرا ببخش و حلالم كن تا انشاالله خدا نيز مرا ببخشد.
برادرم ! اي راست قامت، يادت هست كه با هم عزيزترين محبت را داشتيم. يادت هست كه با هم بوديم و غمخوار يكديگر بوديم. امروز از تو مي خواهم كه سلاحم را چنان برگيري كه خصم زبون انگشت حيرت به دهان بگيرد و تو نامم را جاودانه بدار با مبارزات خودت.
خواهرانم ! امروز كه كشور اسلامي ما محتاج به عفت و پاكدامني است پس خود با عفت فرزنداني را تربيت كنيد كه فرداي پرعظمت جامعه اسلاميمان را بسازند و چون شير عليه خصم حيله گر و فاني غرنده باشند و فرزنداني وفادار به امام امت باشند.

فرازی از زندگینامه و وصیت نامه شهید سیدعلیرضا حسيني­ نسب­ شوركي + دستنوشته شهید

همسرم ! اي كه مي دانم با خون وصيت نامه ام را مي خواني چگونه برايت پيام دهم كه ديگر مرا نمي بيني. اي رازدار زندگي ام مي دانم برايت صبر بر عظمت شهادتم سخت است ولي صبور باش، چونان همسر حنظله باش كه شوهر يك شبه اش را به سوي ميدان فرستاد و بعد خبر شهادتش را شنيد. همسرم ! اميدوارم اگر فرزندي از من به شما رسيد چنان تربيتش كني كه فردا جامعه ساز باشد. نمي خواهم به وي بگويي كه پدرت به سفر رفته يا نمي آيد بلكه بگو پدرت به پيش جدش رفته و به فرزندم بگوئي پدرت براي دين جدش فدا شده و هيچ جاي ناراحتي نيست. همسرم ! دوست نمي دارم از ضعف با فرزندم سخن بگوئي با قوت قلب با وي سخن بگو و هيچگاه به خاطر نبودن من ناراحت مباش. از پدرخانم و مادر خانمم نيز كمال تشكر را دارم كه چنين فرزندي را تربيت كرده تا امروز جاي خالي شوهرش را پر كند و چون كوه استوار باشد.
پدرم و مادرم و همسرم ! شبهاي جمعه و جمعه بر سر قبرم بيائيد و به ياد جد مظلومم گريه كنيد و به مظلوميت علي ( ع ) و فاطمه زهرا ( س ) گريه كنيد كه اينها آقايان مايند و مائيم كه بايد ادامه دهنده راهشان باشيم.از همه شما التماس دعا دارم.هرچه كرديد سر قبرم آمده تا قبرم با قدمهاي شما آباد گردد. دوست نمي دارم بر سر قبرم از دنيا سخن به ميان بيايد.

فرازی از زندگینامه و وصیت نامه شهید سیدعلیرضا حسيني­ نسب­ شوركي + دستنوشته شهید


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده