گفتگوی درونی « شهید بهمن خلیلی» در سالروز عروج منتشر می شود؛
انگیزه من این است تمام برادران و خودم آمدایم و امدن ما برای رضای الله بوده باشد؛ ان شاءاله که هست. من برای این به جبهه آمدم تا بتوانم دو کلام درس اخلاق و ایثار یاد بگیرم و بتوانم پوزه ظالم را به خاک بکشانم.

به جبهه آمدم دو کلام درس ایثار و اخلاق بیاموزم

نویدشاهد البرز:

شهید «بهمن خلیلی چنانی» در سال 1346،در تهران در یک خانواده مستضعف دیده به جهان گشود و در سن هفت سالگی به همراه خانواده خود به کرج نقل و مکان نمود و جهت کسب دین و دانش وارد مدرسه شد و تحصیلات خود را تا کلاس اول راهنمایی در کرج گذراند .ایشان سپس تحصیل را رها نمود و از همان کودکی عشق وعلاقه ایی به اسلام داشت چون در انقلاب کم سن و سال بودو علاقه داشت به تظاهرات و چون سن کمی داشت نمی توانست به جبهه برود ولی بعد از انقلاب در سال 58 یا 59 بود که در بسیج ثبت نام نمود و شروع به فعالیت نمود.

بهمن در منطقه خود فعالیت می کرد و در خانه با پدر و مادر و خواهر و برادر خود چنان مهربان بود که گویی تازه وارد خانه شده بود و بعد از 3 سال فعالیت در بسیج محل تصمیم به ر فتن جبهه حق علیه باطل یا نور علیه ظلمت گرفت و با هزار بدبختی خود را ثبت نام کرد و برای اعزام به جبهه بعد از آن اعزام شد به جبهه قصرشیرین و بعد از مدتی ماموریتش را تمام کرد و به خانه آمد ولی در خانه طاقت نیاورد .دیگر عشق و علاقه ایی به جبهه گرفته بود و فقط منظورش این بود که به جبهه برود و بعد از چندین بار رفتن به جبهه در لشگر حضرت رسول در سپاه در کادر لشگر ثبت نام کرد که برای همیشه در جبهه بماند و بعد از مدتی که گذشت در عملیات والفجر چهار شرکت کرد و زخمی شد و باز هم به جبهه اعزام شد و در عملیاتهای بعدی شرکت داشت که در «عملیات خیبر » در بیست و چهارم اسفند ماه 1362، همراه برادرش که او نیز در عملیات خیبر بود در اثر پاتک دشمن زخمی و سپس شهید شد.

در دفتر خاطرات شهید به پرسش و پاسخی بر می خوریم با عنوان « احوالات روحی خودم» که این مطلب بسیار خواندنی است این گفتگوی درونی محور فکری و ارزشی این شهید گرانقدر را هویدا می سازد.این مطلب را در ادامه می خوانید: 

* آیا نمازها را اول وقت و حتی الامکان به جماعت می خوانم؟

در جبهه نمازها را همیشه سر وقت و جماعت می خوانم اگر نماز جماعت برگزار باشد شخص به جماعت نرود نماز را سبک شمرده است. (پیغمبر اکرم )

* هفته ایی چند شب نماز شب می خوانم؟

در هفته یک یا دو بار، البته بعضی از هفته نمازشب را حتما به پا دارید.

* دعای کمیل در جمع ما چگونه اجرا می شود؟

در جمع به صورت حسینی خوانده می شود و چه شور و چه حالی این دعاها می دهد.

* به چه دعاهایی بیشتر علاقه داشته و تداوم در خواندن آنها دارم؟

به دعای توسل و زیارت عاشورا. البته تمام دعاها را از ته قلب با خلوص نیت دوست دارم و دعای توسل را آمادگی دارم.

* آیا تاکنون مکاشفاتی با ائمه معصومین (ع) داشته اید؟

فعلا که لیاقت ندارم با آنها مکاشفاتی داشته باشم.

* راجع به امام امت چه احساسی دارم؟

احساس من به امام این است که امام را از ته قلب دوست دارم و جانم را فدای امام کرده و از خدا می خواهم عمر من را به این پیر جماران بدهد من که به درد این انقلاب نمی خورم لااقل این پیر خدا بتواند پوزه ستمگران را به خاک بکشاند.

* در جبهه به چه حقایقی پی بردم ک مرا در شناخت عمیق تر اسلام یاری می نماید؟

در جبهه به ایثارگری های برادرانم پی بردم که با خلوص نیت نارنجک می بندند و به زیر تانک می روند.

* در چه تاریخ و چه ساعتی در جبهه از کلیه گناهانم توبه کردم و چه عهدهایی با خدای خود بستم؟

از آن موقعی که اسمم را برای جبهه نوشتم و اعزام شدم فکر کردم برای چی به جبهه می آیم و با خدا عهد کردم خدایا تو را به حسین قسمت می دهم که گناهانم را بریز و مرا جزو شهیدان قرار بده، هرچند گناهکار هستم.

* اصولا برنامه های نوحه و روضه خوانی تا چه اندازه برای شما جهت بیشتر آماده شدن برای روبرو شدن با دشمنان اسلام موثر بوده است و کلا نقش آنها در جنگ و پیروزی تا چه اندازه موثر است؟

نوحه خواندن را تا اندازه ایی بلد هستم ولی نمی خوانم .لیاقت این را در خودم نمی بینم که اسم چهارده معصوم را در خودم بیابم.

* در جبهه چه احساسی نسبت به خانواده و فرزندان و مایملک خود دارم؟

خانواده را کنار گذاشتم فقط برای رضای الله آمدم تا بتوان خدمتی برای این ملت غیور و ایثارگر کرده باشم. ان شاء اله که خدا قبول کند.

* از دیدن کمکهای بی دریغ امت اسلامی چه احساسی پیدا می کنم؟

به خدا قسم این امت با جان و مال و در راه اسلام آمدند و هر چه داشتند برای اسلام دادند و حتی فرزند، شوهر، خلاصه من خجالت می کشم این همه کمکهای این ملت را که به جبهه می دهند.

* چند تن از همراهان اعزامیم به شهادت رسیده اند و نسبت به آنها چه احساسی دارم؟

من چند دوست خوبم را از دست دادم ولی با من اعزام شدند و همیشه احساس می کنم خوش به سعادت آنها که رفتند ولی من گناهکار اینجا هستم.

 در عملیات والفجر سه چند تن از اعزامیمان به شهادت رسیدند:برادر محمد حسین نبه - مهدی میر حسنی - تیموری - سید حسن نوالهی – عسگری

* چه خصوصیات (اعتقادی – خلاقی ...) در من بوده است.که به افتخار شرکت در جنگ علیه کفر صدامی نائل شده ام؟

خصوصیات من این است همیشه به بچه ها علاقه داشتم همیشه با آنها مثل برادر رفتار می کردم. خدا این لیاقت را به من داد تا به جبهه بیایم.

* انگیزه شما از آمدن به جبهه های نبرد حق علیه باطل چه بوده است؟

انگیزه من این است تمام برادران و خودم آمدایم و امدن ما برای رضای الله بوده باشد؛ ان شاءاله که هست. من برای این به جبهه آمدم تا بتوانم دو کلام درس اخلاق و ایثار یاد بگیرم و بتوانم پوزه ظالم را به خاک بکشانم.

* شخصیتهای مورد علاقه ام به ترتیب علاقه چیست و علت این دوستی و محبت و ولایت را با ذکر دلیل مختصرا بنویسم؟

تمام آنها یاوران امام هستم علاقه من به برادر خامنه ایی، رفسنجانی، اردبیلی،مشکینی.

چون اینها یاوران باوفای امام هستند و همه یاوران امام هستند و یار باوفای امام ... این نایب امام .



منبع: پرونده فرهنگي شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنري


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده