نوید شاهد خراسان رضوی گزارش می دهد؛ اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاشهیدوامورایثارگران خراسان رضوی به مناسبت هفته بسیج اقدام به طراحی مجموعه پوسترهای سرداران آفتاب مشتمل بر 28 تصویر (در سری اول) با کیفیت بالا و قابلیت چاپ در سایز بزرگ پیرامون شهدای شاخص ملی در حوزه دفاع مقدس نموده که ضمن آن به معرفی آن شهید معظم نیز می پردازد.
شهید مرتضي جاويدي در تيرماه سال ۱۳۳۷در روستاي جليان فسا دريک خانواده متدين و مذهبي ديده به جهان گشود و درحال و هواي صميمي روستا پرورش يافت . همزمان با تحصيل به کارهاي مختلفي چون دامپروري و کشاورزي مشغول گرديد تا بدينوسيله علاوه بر تأمين هزينه تحصيل به امرار معاش خانواده کمک نمايد. وي تحصيلات خود را در سال ۱۳۵۶ با مدرک ديپلم تجربي با موفقيت به پايان رساند.
شهيد جاويدي که برحسب دستور امام خميني(ره) مبني بر ترک پادگان ها از خدمت سربازي در رژيم ستم شاهي امتناع ورزيد ،پس از پيروزي انقلاب با انگيزه اي متعالي به جمع آفتابي پاسداران پيوست و به عضويت اين نهاد مردمي در آمد.
شهيد جاويدي هميشه خود را سرباز و يک بسيجي کوچک مي دانست . هرگاه از مسئوليت وي درجبهه سوال مي شد باکمال فروتني جواب مي داد : فقط يک خدمتگزارم و اينکه سرباز امام زمان هستم و بسيار خوشحالم.

 پس از شروع جنگ تحميلي به خوزستان رفت و عاشقانه در عملياهاي مختلف از جمله :فتح المبين ،بيت المقدس ،رمضان ، والفجر ۱ و ۲ و ۸ ، خيبر ، بدر و کربلاي ۴ و ۵ شرکت کرد و حماسه آفريد. شهيد جاويدي مدتها فرماندهي گردان هميشه پيروز فجر از تيپ المهدي (عج ) را برعهده داشت ياران همرزم او هرگز

خاطره رشادت ها و حماسه هاي شهيدمرتضي جاويدي را ازياد نخواهندبرد .
پيکر مطهر و نوراني اين سرباز سلحشور به دفعات آماج تير قرارگرفت.

»آیت الله حائری شیرازی، شهید میثمی و شهید جاویدی

شهيد جاويدي پس از عمليات والفجر ۲ به ديدار امام (ره) افتخار يافت وحضرت امام(ره) نيز او را مورد لطف و مهر قرار داده وپيشاني بلندش را بوسيد مرتضي در اين ديدار از امام خواست تا براي شهادتش دعا کند.
روح سراسر اشتياق شهيد سرانجام در هشت بهمن ۶۵ در ازدحام زخم و آتش ،قفس خاکي تن را گشود و عاشقانه بسوي ميعاد گاه ابدي به پرواز در آمد.
عمليات کربلاي ۵ يادمان پرواز اين عاشق واصل را در دل خود جاي داده است. خط شلمچه شقايق زارخون اين شهيد وصدها شهيد گلگون کفني است که عاشقانه در آسمان لاجوردي جنوب به پرواز در آمدند.

»
بخشی از وصیت نامه شهید:
«نميدانم من چکار کرده ام که شهيد نميشوم شايدقلبم سياه است. خدارحمت کند حاج محمود ستوده را ،وقتي باهم صحبت ميکرديم مي گفتيم اگر جنگ تمام شود ما زنده باشيم چکار کنيم ؟ واقعاّنمي شود زندگي کرد و به صورت خانواده هاي شهدا نگاه کرد…
و اين جاست که ما و جاماندگان از قافله نور بايد بگوييم خوشابه حال آنان که با شهادت رفتنند.»

خاطرات:
آرزوی شهادت
گرما گرم عملیات وافجر ۸ بود که در میان نخلستان فاو در راس البیشه ، مرتضی را با یکی دیگر از بچه های گردان دیدم. با دیدن لباس های خونی من ، جا خورد. فکر کرد زخمی شده ام ، اما به او اطمینان دادم که خون مجروحی است که حمل کرده ام. احوالش را گرفتم با شوق گفت :"دوست دارم از این دنیای خاکی جدا و به دوستانم شهیدم ملحق شوم.”
گفتم برادر ، خداوند شما را نگه داشته است تا همچنان به اسلام خدمت کنی.
گفت : شاید ، ولی دوستانم از من جلو زده اند و به سعادت ابدی رسیده اند و ما همچنان سردر گم در این دنیای خاکی بایستی نفس بکشیم و راه برویم و زندگی کنیم. از خداوند متعال میخواهم هر چه زودتر شهادت را نصیبم کند.
فهمیدم که دیگر مرتضی در این دنیا جایی ندارد و دیر یا زود به دوستان شهیدش ، به حاج محمود ستوده ، جلیل و حسین اسلامی و کیهان پور و دیگر شهدای لشکر میپیوندد.
عملیات کربلای ۴ من به اسارت در امدم و چندی بعد در زندان های بعثی خبر شهادت مرتضی را شنیدم ، چه روزگار سختی بود اسارت و سخت تر از آن این فکر که دیگر برادرم را نخواهم دید…

لباس عراقی
داخل کیفش یک دست لباس نظامی عراقی پر از جای ترکش و خون خشک داشت! گفتم این لباس به چه کار تو می آید؟ گفت :” من با این لباس کارهای بزرگی انجام میدهم.”
عکسی را نشانم داد که با لباس و کلاه عراقی در یک جیپ غنیمتی نشسته بود ، تعریف میکرد:"من با همین لباس ،چند بار به داخل عراقی ها رفتم و با آنها نان و ماست خوردم! با این جیپ هم با بچه ها در منطقه گشت میزنیم.این جیپ را هم از خودشان گرفتم.”
حتی از دوستانش شنیدم در همین شناسایی ها مخفیانه خود را به کربلا رسانده بود!

»شهید مرتضی جاویدی در کنار شهید صیاد شیرازی

کتاب "تپه جاویدی و راز اشلو” درباره شهید جاویدی به عنوان یکی از آثار فاخر حوزه دفاع مقدس به قلم اکبر صحرایی شناخته شده است.این اثر در خصوص تنها شهیدی که امام پیشانی او را بوسیده است.
جمله معروف صیاد شیرازی درباره شهید در کتاب تپه جاویدی و راز اشلو آمده است: « در تمام دورانی که همراه رزمندگان و فرماندهان دفاع مقدس خدمت حضرت امام می رسیدم، فقط یک بار دیدم که امام رزمنده ای را در آغوش گرفت و پیشانی اش را بوسید، و آن کسی نبود جز شهید مرتضی جاویدی، یا همان اشلو معروف»

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده