سه‌شنبه, ۳۰ شهريور ۱۳۸۹ ساعت ۱۰:۵۲

شهيد محمد طرحچي اولين ستاد مناطق جنگي جنوب و معمار اصلي مهندسي جنگ جهاد در جنوب كشور بود.
محمد طرحچي در سال 1334 در مشهد مقدس ديده به جهان گشود و با جديت دوران تحصيلي ابتدايي و متوسطه را سپري كرد و به دانشگاه پلي تكنيك تهران راه يافت و از فعالان عرصه سياسي ومبارزه با رژيم ستم شاهي به شمار مي رفت.
پس از پيروز ي انقلاب اسلامي و با تشكيل جهاد سازندگي در كسوت جهاد گران درآمد و با آغاز جنگ تحميلي ، حضور در خطوط مقدم نبرد به خيل مدافعان اسلام پيوست. وي در معيت ديگر همرزمان شهيدش و ساير جهادگران با طراحي و احداث جاده هاي استراتژيك نظامي در مناطق جنوب و حضور در عمليات مختلف دارخوين(فرمانده كل قوا)، طراح(آزاد سازي كرخه كور) شكست حصرآبادان و ...نقش اساسي در پيروزي رزمندگان اسلام ايفا كرد. طرحچي از نيروهاي جان بر كف پشتيباني و مهندسي جنگ و جهاد و مسئول پشتيباني و مهندسي جنگ جهاد در جنوب كشور ، علي رغم مسئوليت خطير سازماني، با كمال شجاعت، اراده و ايمان در جاي جاي جبهه هاي نبرد حاضر مي شد و هر جا كه ضرورت ايجاب مي كرد با درايت خاص خود در كوران نبرد حتي با بلدوزر به جنگ با ميادين مين مي رفت و با پاك سازي آن، به مرگ لبخند مي زد.
طرحچي كارش را با تشكيل دفتري با نام«طرح و برنامه» در جهاد استان خوزستان آغاز كرد. وي مي كوشيد نيروهاي جهاد را كه از استان هاي مختلف به جبهه مي آمدند، سروسامان دهد. براي اين كار، از جهاد هر استان دعوت مي كرد كه به شكل اداري و سازماني به جبهه وارد شوند و همراهشان هرگونه امكانات و تجهيزات را كه در جنگ لازم بود، بياورند اين گروه بود كه ستاد پشتيباني جنگ جهاد در جنوب تشكيل شد.
دوازدهم شهريور ماه 1360 مهندس محمد طرحچي به فرماندهي قرار گاه مهندسي- رزمي كربلا منصوب شد.
با اينكه جهادگران به صورت پراكنده يا گروهي حتي چند روز پيش از شروع جنگ، به ناطق خوزستان و كردستان عزيمت كرده بودند. اما به شكل سازمان يافته و ستادي تقريباً از سال 1360 حضوري فعال و گسترده داشتند.از آغاز آن سال مسئولان جهاد سازندگي استان هاي خوزستان، خراسان، اصفهان و فارس در قرارگاه شهر اهواز كه با نام قرارگاه كربلا مشهور شد يا در دفتر مركزي واقع در تهران نشست هاي مشتركي با ارتش و سپاه داشتند تا به شكل گسترده تر فعاليت هاي مهندسي – رزمي جنگ را بر عهده بگيرند.
سرانجام روح بي قرار او در آخرين سفر به جبهه هاي الله اكبر و در جريان باز پس گيري و فتح شهر بستان ، هنگامي كه مشغول راز و نياز و اقامه نماز بود با اصابت موشك دشمن بعثي به آرزوي خود كه همانا شهادت بود رسيد.



منبع : كتاب اولين هاي دفاع مقدس؛ محمد خامه يار
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده